وگاهی با خود خواهی جلوه وشکوه آن را از بین میبریم در حالی که اگر دقت بیشتری داشتیم وآموخته بودیم که همه موجودات در این عالم
دارند از حق خود بهر ه مند میگردند.نگا همان به آنها عوض میشد.دیگر با نخوت وخیره سری خود را صاحب حق نمپندا نستیم بلکه سعی
میکردیم با آنان انس والفت پیدا کنیم .ودست دوستی ومحبت به آنان بدهیم. آنوقت تازه متوجه میشدیم که چه مربیان دلسوزی در کنارما
هستند از وجود آنان بهره میجستیم وبرشد وتعالی خود کمک میکردیم .به غازهای مهاجر نگاه کن به فلامینگو ها یانه بهمین مورچه کوچک که
به چشمت نمی آیداز آنان چه می آموزی .میلیون ها مایل پرواز میکنند آنهم با همدیگر از تاریکی وسختی راه نمیهراسند از باد وطوفان ابایی
ندارندسخره های سخت آنان را باز نمیدارد. به فلامینگوها نگاه کن چقدر با همدیگر مهربانند انگار برای همدیگر خلق شده اند در محبت کردن
کم نمی آورند از هم دلجویی میکنند.به مورچه ها نگاه کن از این همه تلاش وکوشش خسته نمیشوندمنت برهم نمیگذارند
وزنبور عسل وموریانه که چقدر انضباط اجتماعی دارند وچقدر به نسل خود اهمیت میدهند.از نشتن روی گلهای مضر پرهیز میکنند وآدمی با
همه عقل ودانش وخردش با همه اطلاعات وسیع ودانشش آگاهانه از مواد مخدر کشنده جسم وجانش استفاده میکندوخودش را با هر پلیدی
می آلا ید از هستی ساقط میکند.
از خورشید که نور و گرما وانرژی تولید میکند. وبه همه عالم جان می بخشد از درخت انار که خود خون دل میخورد وبا لبخند حاصل زحمتش را بتو
تقدیم میکند. از هرچیزی که با آن مانوس هستی ومیبینی میتوانی درسی تازه بگیری
اما افسوس که اکثر دنبال عمر سوزی رفته نه دانش اندوزی وخوب بیندیش مدیر وبلاگ تسنیم